او ناله میکند و ناله. او آه میکشد و آه. او نق میزند و نق. جملههایش نشانی از مردی که روزگاری بازیکن بوده ندارد. میگوید «در فضای بدی بازی کردیم که واقعا در چنین فضایی فوتبال بازی کردن سخت بود. کسی درک نمیکند که در چه شرایطی قرار داریم و چه بلایی سر ما میآید».
درخشان یادش رفته فوتبال همین است که هست و او تافته جدا بافته نیست مگر این که چنین تصوری داشته باشد. همه تیمهای لیگ در زمین یکدیگر به میدان میروند. میبرند و میبازند. امتیاز میگیرند و نمیگیرند.
درخشان این روزها بارها جمله «خدا را شکر سالم ماندیم» را هم تکرار کرده و دامنه بحث را به امنیت جانی کشانده. ولی همه میدانند توقف بزرگ میلیونی پایتخت برابر تیم شهرستانی برتافته از ضعفهای دفاعیاش بوده و هیاهوی طرفداران و آمار گلهای خورده پرسپولیس موید این امر است. در حقیقت او به جای رفع مسائل تیمش در میدان که خیلیها هم با علاقه و تحلیل آنها را برابر گشودهاند تلاش میکند جایی در خارج از میدان برابر میکروفونها و عکاسها و دوربینها چالشهایش را حل کند.
شیوه درخشان در این گونه موارد پناه بردن به تکرار جمله «کجای دنیا دیدهاید؟» بوده. جملهای که آن را مثل پتک با این کنایه که دیگران چیزی نمیدانند و جایی ندیدهاند بر سر همه کوبیده. او میگوید «شما نگاه کنید با چه معضلات و بدبختیهایی تیم را به شرایط خوبی رساندیم که با بازیهای فشرده برنامهمان را به هم ریختند. ما خواهش کردیم این مسابقه را به تعویق بیاندازند که با آن مخالفت کردند. کسی فریادرس ما نیست اما همه جا میگویند که به ما کمک میکنیم. ما دیگر از آنها کمک نمیخواهیم، شما فقط به ما ضرر نرسانید».
چرا حمید درخشان که همه جا را رفته از سفر نمیگوید «کجای دنیا بازیهای لیگ را به دلیل بازیهای خارج تعطیل میکنند؟». محض نمونه فوتبال ترکیه در همین نزدیکی و مثلا برنامه بازیهای مثلا بشیکتاش که در اروپا هم به میدان رفته. بگوید پرسپولیس او را باید با چه تیمهایی در چه لیگهایی مقایسه کرد؟ اساسا چرا او باید «خواهش» کند. بدیهی است تیمی که با خواهش و تمنا و تغییر برنامههای از پیش تعیین شده میخواهد به پیروزی دست یابد به بن بست خواهد خورد. همه میدانستند و میدانند حضور در رقابتهای آسیایی برنامه تیمهای شرکت کننده را فشرده میکند. شاید اگر درخشان سری به برنامه تیمهای کرهای و ژاپنی و چینی بزند دریابد آنچه میگوید نه اساس دارد و نه پایهای.
درخشان درباره بازیکن مصدوم شدهاش هم فریاد فغان برآورده و گفته «در حال حاضر بهترین بازیکنمان را از دست داده و شرایط بدی داریم. گابریل، بهترین بازیکن خود را برای بازی با النصر عربستان از دست دادیم».
درخشان یادش رفته فوتبال همین است و بازیکنان چه بزرگ و چه کوچک گاهی مصدوم میشوند. ولی واویلا کنان میگوید « متاسفانه آن چه دنبالش بودند، اتفاق افتاد». یعنی حتی به فرضیه توطئه هم پناه میبرد و ادعا میکند دستهایی برای از بین بردن او مشغول بکار شدهاند.
کلام و چهره حمید درخشان پس از ورود مدیر جدید باشگاه ترکیب تراژیکی گرفته. او میداند تیمش چه نتیجه بگیرد یا نگیرد خواهد رفت. میداند چه پیروز شود و چه ببازد خواهد رفت. بنابراین با بهانه جوییهای بیپایان برای خود برج و بارویی ساخته تا از خودش دفاع کند. تا پشت آنها پنهان شود. ولی او نمیتواند نگاهی به جدول لیگ نیندازد. حمید درخشان خوب میداند جداول دروغ نمیگویند. میداند جدول مسیر طی شده توسط تیمها را عیان میسازند. جدول لیگ میگوید پرسپولیس در رتبه نهم قرار گرفته. با 26 گل خورده در حالی که مثلا پیکان در رتبه سیزدهم 18 گل دریافت کرده. پرسپولیس با 20 گل زده، یعنی کمتر از نصف تراکتورسازی که 42 بار دروازهها را گشوده و همین طور کمتر از ملوان و استقلال خوزستان که در ردههای پایینتر قرار گرفتهاند. درخشان برای حل مسائلش راهی را برگزیده که هم خودش را به قهقرا خواهد برد و هم پرسپولیس پرطرفدار را.