گروه جامعه: هنگامی
که تیمهای ورزشی ایران در مسابقات بینالمللی در سایر کشورها به میدان
میروند همواره یک نکته چشمگیر و قابل اعتنا بر آن بازی سایه میافکند که
همانا انبوه تماشاگران ایران حاضر در ورزشگاههاست! اختصاص به چند کشور
مهاجر پذیر جهان هم ندارد بلکه وقتی سال گذشته تیم ملی والیبال ایران برای
حضور در مسابقات جهانی والیبال در لهستان حضور یافت، قبل از همه تیم اعزامی
ایرانی از حضور آن همه هموطن خود در یک کشور شرقی اروپا انگشت به دهان
ماندند!
در همین مسابقات فوتبال آسیایی که در استرالیا در جریان
است به هنگام بازیهای ایران، ورزشگاه مملو از ایرانیان است و گویندههای
ورزش سیما نیز با وجد و احساسات همواره از حضور این همه ایرانی در ورزشگاه
به نیکی و به عنوان یک افتخار سخن میگویند و مدام در طول گزارش بازی از
انبوه تماشاگران ایرانی تعریف و احساس شعف میکنند!
اما این یک روی
سکه است. روی دیگر سکه تلخ است و به نظر نمیرسد بابت آن مباهات کرد و
افتخارآمیزش دانست. اینکه میلیونها ایرانی از ایران رفته و در دیگر کشورها
مقیم شدهاند، آیا جای مباهات و افتخار دارد؟! برخی آمار رسمی تعداد
ایرانیان مهاجر را بین 5 تا 7 میلیون نفر ارزیابی کردهاند یعنی چیزی حدود
10درصد جمعیت کل ایران!
آمریکا، استرالیا، کانادا، اروپا، نیوزلند،
هندوستان، کشورهای حاشیه خلیجفارس و حتی ممالک شرق آسیا همچون مالزی، در
حال حاضر بیشترین آمار ایرانیان را در خود دارند. این در حالی است که ایران
فقط در پذیرش مهاجران افغان، آمار بالایی دارد و اگر مهاجران افغان را که
به خاطر شرایط خاص جنگی و ناآرام این کشور در طول 3 دهه اخیر مهاجران
اجباری بدانیم، ایران عملا به عنوان یکی از بزرگترین کشورهای «مهاجرفرست»
در بین کشورهای جهان محسوب میشود.
باز هم آمار رسمی حکایت از حجم
بالای نخبگان مهاجر و همچنین سرمایههای اقتصادی کلان ایرانیان مهاجر دارد
که سهم فارغالتحصیلان دانشگاهی و سرمایهگذاران اقتصادی را بسیار چشمگیر
میکند. با این تفاصیل آیا مهاجرت روزافزون ایرانیان از کشور خود یک پدیده
مثبت باید تلقی شود؟! چرا باید اینگونه باشد که حدود 10 درصد جمعیت ایران
از کشور خود مهاجرت کرده و میکنند؟! و بسیاری دیگر نیز در آرزوی رفتن و
مهاجرت بسر میبرند اما مشکل اقتصادی و سختی های آن، آنان را از مهاجرت
بازداشته است!
اینها سئوالات سادهای هستند که بررسی و تحلیلشان
اگر با نگاه ایدئولوژیکی و سیاسی همراه نشود، میتواند این پاسخ را فراروی
ما قرار بدهند که مهاجرتهای اجباری و ناچاری آن هم در شرایط که خوشبختانه
کشور در شرایط خاصی همچون جنگ و... نیست اصلا افتخارآمیز نیست و مثل گوینده
احساسی ورزشی تلویزیون نباید بابت آن فخر فروشی نمود!
این میزان
مهاجرت نشاندهنده نقصی عمده در سیاستگذاری مسوولان کشور است که باعث
مهاجرت بخش قابل توجهی از سرمایههای معنوی یعنی شهروندان تاثیرگذار در
عرصههای آموزشی، علمی (خصوصا پزشکی و مهندسی) و همچنین خروج سرمایههای
مالی شده و میشوند. نگارنده به هنگام تماشای بازی تیم ملی در استرالیا نه
تنها مثل گوینده از این همه جمعیت ایرانی مهاجر در استرالیا به وجد نیامدم
که بر عکس بسیار هم متاسف شدم و در خود فرو رفتم!